معرفی کتاب: پلیس گفت اشکم را جاری کن ، فیلیپ کی دیک

به گزارش وبلاگ مزدا 93، باز در شرایطی که اینترنتی در ایران در کار نیست، در حال نوشتن این سطور هستم.

معرفی کتاب: پلیس گفت اشکم را جاری کن ، فیلیپ کی دیک

بعد از سال های طلایی علمی تحیلی تا اوایل دهه 70 یک وفغه در انتشار مجدد علمی تخیلی رخ داد. سال ها طولانی پیش آمد که حتی پیدا کردن کتاب دست دوم علمی تخیلی هم سخت شده بود و نشریات گویا تصور می کردند، این ژانری مخصوص بچه ها و نوجوانان است و بعضی هم اصلا با بی احترامی شاهکارهای علمی تخیلی را در قفسه های بچه ها جای می دادند.

اما بعد مدتی و در شرایطی که بازار کلی کتاب همان رکود همیشگی را داشتِ ورق برگشت و مثلا یک باره نشر تندیس سربرآورد یا یک مترجم پیدا شد که یک تنه آسیموف را در ایران زنده کرد.

امیدواریم که چنین امری در خصوص سایر علمی تخیلی نویس های کلاسیک و نو هم رخ بدهد. من در سایت وبلاگ مزدا 93 افتخار می کنم که توصیه کتاب این عزیزان را بکنم.

اما حتی معرفی کتابِ بدون داشتن اینترنت کاری است بس سخت. شما در شرایط نرمال می توانید صفحه ویکی پدیا و آمازون و گود ریدز کتاب را بخوانید و احتمالا نقدهایی از کتاب در سایت های معتبر را.

اما وقتی فقط خودت هستی و کتابی که کسری از آن را خوانده ای با خودت می گویی که چگونه می توانم این کتابی را که از شروع همراهم نموده و دوستش داشته ام را به خوانندگانم معرفی کنم.

بله! معرفی کتاب. چرا که من معتقدم در بحرانی ترین شرایط هم کتاب خواندن و یا دست کم به فکر کتاب بود.

اما کتابی که امشب می خواهم به شما معرفی و توصیه کنم، کتابی است اثر فیلیپ کی دیک، یکی از مشهورترین علمی تخیلی نویسان تاریخ. نام کتاب این است: پلیس گفت، اشکم را جاری کن!

چه می شد اگر یک سلبریتی ناگهان متوجه می شد که هیچ کس او را نمی شناسد. دیگر خبری از توجه رسانه ای 24 ساعته به او نیست و در روزنامه های و مجلات دیگر پای ثابت مطالب نیست؟

چه می گردد در یک جامعه طبقاتی، یک شخص به اصطلاخ به کارت خسروانی یک دفعه جایگاهش را از دست بدهد و به قول کتاب دیگر جزو شش نباشد.

چنین اتفاقی در این کتاب بر سر مجری مشهور یک برنامه تلویزیونی به نام جیسون تاورنر می آید و یک از هستی سقاط می گردد و متوجه می گردد که باید مثل آدم های معمولی و دانشجوها برای زندگی دست و پا بزند و حتی با مختصر پولی که برایش مانده، کارت های جعلی جور کند.

از همه وحشتناک تر پاک شدن سیستماتیک نام او از همه جاست. یاد این مقاله ام افتاده ام در خصوص فراموشی های اجباری سیاسی اشخاص نامطلوب!

این کابوس و این تقلا و تکاپوی برای بقا تا چه زمانی می تواند ادامه پیدا کند.

کتاب را انتشارات تندیس در 264 صفحه و با ترجمه امین نور منتشر نموده است. قیمت هایش هم با معیارهای کنوی چندان گران نیست: 100 هزار تومان.

کتاب همدم این شب های من شده و در کنار چند کتاب دیگر، هر شب صفحاتی از آن را می خوانم. به یاد روزهای توجوانی که علمی تخیلی خوان قهاری بودم.

هر چند این شب ها خیلی آرزو می کنم برای جدایی کامل از رنج زمانه، می توانستم داستان های کوتاهی یون تیخی بخوانم یا داستان هایی از تئودور استورژن را.

منبع: یک پزشک

به "معرفی کتاب: پلیس گفت اشکم را جاری کن ، فیلیپ کی دیک" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "معرفی کتاب: پلیس گفت اشکم را جاری کن ، فیلیپ کی دیک"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید